فانوس » معارف و تحقیقات » باور ها و اعتقادات » چرا امیرالمؤمنین پس از شهادت پیامبر قیام نکرد؟
چرا امیرالمؤمنین پس از شهادت پیامبر قیام نکرد؟
- زمان مطالعه: 3 دقیقه
- آنچه می خوانید..
سلام،
یکی از شبهاتی که پیرامون شیعه گرایی مطرح میشود، سکوت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در جریان غصب خلافت است.
طرح شبهه
شبهه میشود که اگر واقعاً خلافت حق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بود، چرا ایشان قیام نکردند و حق خود را پس نگرفتند؟ و چرا اصلاً خلاف را واگذار کردند تا مردم گمراه شوند؟
پاسخ به شبهه
با بررسی شرایط زمان ایشان به این شبهه نیز پاسخ داده میشود.
ترس از کشتار خویشاوندان خود امام (علیهالسلام):
هر حکومتی قائم به افراد است و درصورتیکه افراد از حکومتی تبعیت نکنند، حکومت نیز بر جای نخواهد ماند. به همین خاطر ایشان در آن زمان دارای یار و یاوری نبودند تا قیام کنند، و در صورت قیام تنها خود و خانواده خود را از بین برده بودند.
ایشان در خطبه 217 نهجالبلاغه میفرمایند:
در آن هنگام دیدم جز اهل بیتم یار و مدافع و همیاری ندارم که روا نداشتم آنان را به ورطه مرگ اندازم، پس چشم خاشاک رفته را فرو پوشیدم، و با استخوان مانده در گلو آب دهان فرو دادم، و برای فرو بردن خشم بر چیزی صبر کردم که از حنظل تلختر، و دردش برای قلب از بریدن کاردهای بزرگ سختتر بود.
فنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی رَافِدٌ وَ لَا ذَابٌّ وَ لَا مُسَاعِدٌ إِلَّا أَهْلَ بَیْتِی فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِیَّةِ فَأَغْضَیْتُ عَلَى الْقَذَى وَ جَرِعْتُ رِیقِی عَلَى الشَّجَا وَ صَبَرْتُ مِنْ کَظْمِ الْغَیْظِ عَلَى أَمَرَّ مِنَ الْعَلْقَمِ وَ آلَمَ لِلْقَلْبِ مِنْ وَخْزِ الشِّفَار. [1]
ترس از مختلف شدن امت و جنگ و خونریزی در میان مسلمانان:
با مشاهده و مطالعه جریان حمله به خانه ایشان متوجه میشویم که غاصبان خلافت حتی به دختر پیامبر (صلیالله علیه و آله) رحم نکردند، با این اوصاف، درصورتیکه امام (علیهالسلام) قیام مینمود، چه خونریزی و کشت و کشتاری به راه میافتاد!
ابن ابیالحدید در کتاب شرح نهجالبلاغه خود در کلامی از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل میکند:
پس دیدم که صبر در این کار، بهتر است از ایجاد تفرقه در مسلمین و ریختن خون ایشان، زیرا مردم بهتازگی دین اسلام را پذیرفتهاند و اسلام همانند مشکی که پر از شیری است که کف کرده و کمترین سستی آن را فاسد و کوچکترین فرد آن را وارونه میسازد.
فرأیت أن الصبر على ذلک أفضل من تفریق کلمة المسلمین و سفک دمائهم و الناس حدیثو عهد بالإسلام و الدین یمخض مخض الوطب یفسده أدنى وهن و یعکسه أقل خلف. [2]
ترس از قدرت گرفتن مخالفان و برچیدن اسلام:
اسلام در آن زمان نوپا بود و رومیان و ایرانیان، در صدد حمله به شبهجزیره عربستان بودند و شاهد این قضیه، حمله و جنگهای مختلف، بعد از غصب خلافت است؛ حال درصورتیکه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) قیام مینمود، حمله اینان بسیار سهل و آسان میشد! چرا که اولاً هر حکومتی با جنگ، مقداری از نیرو و قدرت خود را از دست میدهد و ثانیاً در مابین قیام بین امام و غاصبان، رومیان و … بهراحتی میتوانستند به عربستان حمله کنند، و در این صورت، اصلاً اسلامی بر جای نمیماند!
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در خطبهای دیگر میفرماید:
چیزی مرا شگفتزده نکرد مگر شتافتن مردم بهجانب فلان که با او بیعت میکردند. از مداخله در کار دست نگاه داشتم تا آنکه مشاهده نمودم گروهی از اسلام بازگشته، و مردم را به نابود کردن دین محمّد صلیالله علیه و آله دعوت میکنند، ترسیدم اگر به یاری اسلام و اهلش برنخیزم رخنهای در دین ببینم، یا شاهد نابودی آن باشم که مصیبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حکومت بر شماست.
فمَا رَاعَنِی إِلَّا انْثِیَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ یُبَایِعُونَهُ فَأَمْسَکْتُ [بِیَدِی] یَدِی حَتَّى رَأَیْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ یَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَیْنِ مُحَمَّدٍ ص فَخَشِیتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِیهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَکُونُ الْمُصِیبَةُ بِهِ عَلَیَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَایَتِکُم. [3]
امیدوارم که این پست برای شما مفید بوده باشد و پاسخ خود را گرفته باشید، در انتهای همین پست منتظر نظرات و سؤالات شما هستم.
موفق و مؤید باشید.
[1] نهج البلاغه، خطبه217
[2] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص308
[3] نهج البلاغه، نامه62
- تیر 19, 1403
- برچسب ندارد