موجودات عالم اساسا به چند دسته تقسیم می شوند: حیوانات، جنیان، انسان ها، ملائکه و جمادات.
ما انسان چون با حیوانات و جمادات در عالم خارج دارای ارتباط هستیم، آشناییت با این موجودات داریم. اما از ملائکه به دلیل عدم ارتباط ما با ایشان، دارای ذهنیت عجیب و غریبی هستیم و موجودات ناشناخته ای برای ما به حساب می آیند.
در این پست قصد دارم به معرفی بسیار بسیار مختصر درباره این موجودات بپردازم.
دیدگاه اسلام نسبت به ملائکه چگونه است؟
ملائکه جزو عقاید ما مسلمانان و شیعیان است و قرآن نیز تأکید بسیاری بر اعتقاد به ایشان کرده است و تعبیرات اینچنینی درباره ایشان به کار می برد:
خداوند متعال در سوره نساء آیه 36 می فرماید:
وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا.[1]
و هركس به خدا، فرشتگان، كتابهای الهی ، رسولان او و روز آخرت منكر شود، بىترديد گمراه شده، گمراهى دور.
همچنین در آیه 98 سوره بقره می فرماید:
مَنْ كانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْريلَ وَ ميكالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكافِرين.[2]
کسی که دشمن خداوند، ملائکه الهی، فرستادگان الهی و جبرئیل و میکائیل باشد، پس همانا خداوند دشمن کافران است.
یعنی این آیه صراحتا دشمن ملائکه و… را کافر می داند.
و آیات دیگر در این باره که صراحتا دلالت بر اثبات وجود ملائکه دارد و بنابراین ملائکه برای ما مسلمانان و شیعیان چیزی مسلم و ثابت شده است.
اما ملائکه کیستند؟
در ضمن تعریف این موجودات، حیوانات و اجنه و انسان را نیز بیان می نمایم تا تفاوت این موجود با ما انسان ها و حیوانات مشخص گردد.
ملائکه موجوداتی هستند که دارای قوه تعقل بوده، و فاقد قوه شهوانیت هستند.
حیوانات نیز موجوداتی هستند که دارای قوی شهوانیت بوده ولی فاقد قوه عقلانیت هستند یعنی درست بالعکس ملائکه.
انسان و اجنه نیز موجوداتی هستند که دارای هر دو قوه عقلانیت و شهوانیت هستند.
شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع از امیرالمؤمنین(علیه السلام) در تعریف ملائکه، حیوانات و انسان ها، اینچنین نقل می کند:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ علیه السلام. فَقُلْتُ: الْمَلَائِكَةُ أَفْضَلُ أَمْ بَنُو آدَمَ؟ فَقَالَ: قَالَ: أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَكَّبَ فِي الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلَيْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَه فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِمِ.[3]
راوی می گوید: پرسيدم از حضرت صادق كه: ملائكه از جهت قرب بحق و مقام و منزلت افضل و برترند يا بنى آدم.
فرمود: فرموده است امير المؤمنين عليه السّلام كه خداوند ملائكه را عقل بدون شهوت قرار داده، و حيوانات را شهوت بدون عقل، و بنى آدم(انسان) را هم عقل و هم شهوت قرار داده. پس هر انسانی که عقلش بر شهوتش غالب شود، از ملائكه بهتر و افضل است، و هر كسى که شهوتش بر عقلش غالب شود، از حيوانات پستتر و بدتر است.
بنابراین ملائکه دارای قوه تعقل هستند، اما شهوت ندارند. و گناه کردن نیز به واسطه دو راه هوای نفس و شیطان اتفاق می افتد که در صورت فقدان شهوت، هوای نفس از بین رفته، و در صورت وجود عقل، شیطان نیز فاقد می گردد و بنابراین ملائکه معصوم هستند.
درباره عصمت ملائکه روایاتی هم داریم که نمونه آن چنین است که در عیون اخبار الرضا روایت شده که:
قَالا فَقُلْنَا لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ علیه السلام فَإِنَّ قَوْماً عِنْدَنَا يَزْعُمُونَ أَنَّ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ مَلَكَانِ اخْتَارَهُمَا اللَّهُ [مِنَ] الْمَلَائِكَةِ لَمَّا كَثُرَ عِصْيَانُ بَنِي آدَمَ وَ أَنْزَلَهُمَا مَعَ ثَالِثٍ لَهُمَا إِلَى دَارِ الدُّنْيَا وَ أَنَّهُمَا افْتَتَنَا بِالزُّهَرَةِ وَ أَرَادَا الزِّنَاءَ بِهَا وَ شَرِبَا الْخَمْرَ وَ قَتَلَا النَّفْسَ الْمُحَرَّمَةَ وَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُعَذِّبُهُمَا بِبَابِلَ وَ أَنَّ السَّحَرَةَ مِنْهُمَا يَتَعَلَّمُونَ السِّحْرَ وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى مَسَخَ تِلْكَ الْمَرْأَةَ هَذَا الْكَوْكَبَ الَّذِي هُوَ الزُّهَرَةُ فَقَالَ الْإِمَامُ ع مَعَاذَ اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ إِنَّ مَلَائِكَةَ اللَّهِ مَعْصُومُونَ مَحْفُوظُونَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْقَبَائِحِ بِأَلْطَافِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِمْ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ يَعْنِي الْمَلَائِكَةَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا يَسْتَحْسِرُونَ يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لا يَفْتُرُونَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَل فِي الْمَلَائِكَةِ أَيْضاً بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ …… قَالا فَقُلْنَا لَهُ فَعَلَى هَذَا أَيْضاً لَمْ يَكُنْ إِبْلِيسُ أَيْضاً مَلَكاً فَقَالَ لَا بَلْ كَانَ مِنَ الْجِنِّ أَ مَا تَسْمَعَانِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَأَخْبَرَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْجِن.[4]
راوی می گویه به امام عسكرىّ عليه السّلام عرض كردیم: عدّهاى نزد ما گمان مىكنند كه هاروت و ماروت دو فرشته بودند كه وقتى كه عصيان بنى آدم زياد شد، خداوند آن دو را از بين ملائكه برگزيد و با ملك ديگرى به دار دنيا فرستاد، و آن دو مجذوب زهره شدند و خواستند با او زنا كنند، و شراب خوردند و آدمكشى كردند و خداوند آنان را در بابل عذاب فرمود و جادوگران، از آن دو، سِحر و جادو مىآموختند و خداوند آن زن(زهره) را مسخ كرده و به صورت اين ستاره (يعنى ستاره زهره) درآورد، امام عليه السّلام فرمودند:
پناه بر خدا از اين سخنان! ملائكه معصومند، و از كفر و قبائح به لطف خدا در امانند، خداوند در باره آنان مىفرمايد: خداوند را در دستوراتش نافرمانى نمىكنند و هر آنچه را دستور دارند انجام مىدهند؛ و نيز مىفرمايد: و براى اوست آن كسانى كه در آسمانها و زمين هستند و ايشان كه نزد اويند(يعنى ملائكه) از عبادت او سرباز نمىزنند و خسته نمىشوند، شبانه روز در تسبيح گوی اويند و باز نمىايستند؛ و درباره ملائکه می فرماید: بلكه بندگان گرامى خدا هستند كه در گفتار از خداوند سبقت نمىگيرند و به دستور او كار مىكنند، علم خداوند به آنها احاطه دارد و جز براى كسانى كه مورد رضايت خداوند هستند، شفاعت نمىكنند و از خوف و خشيت الهى در ترس و نگرانى هستند.
……
آن دو در ادامه گفتند: عرض كرديم: پس به اين ترتيب ابليس هم فرشته نبوده است؟ فرمود: نه، بلكه از جنّ بوده است، آيا اين آيه را نشنيدهايد: و آن زمان كه به ملائكه گفتيم: به آدم سجده كنيد، و همه جز ابليس سجده كردند، او از جنّ بود. و بنابراين خداوند در اين آيه خبر داد كه او از طائفه جنّ است، و او همان كسى است كه خداوند در بارهاش فرموده است: «و جانّ را از قبل از آتشى كه از باد سوزان نشأت گرفته بود، آفريديم. انتهای حدیث/
بنابراین مشخص شد که ملائکه دارای قوه تعقل بوده و فاقد قوه شهوت اند. اما موضوع دیگری بسیار مشهور است بال ملائکه است و اینکه آیا ملائکه دارای بال هستند یا خیر؟
وجود بال برای ملائکه چیزی بدیهی است چرا که صراحتا در آیات و روایات از جناح درباره ملائکه یاد می شود.
خداوند متعالی در سوره فاطر می فرماید:
الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير.[5]
ستايش مخصوص خداوندى است آفريننده آسمانها و زمين، كه فرشتگان را فرستادگانی داراى بالهاى دوگانه و سهگانه و چهارگانه قرار داده، او هر چه بخواهد در آفرينش مىافزايد، و او بر هر چيزى تواناست.
در اینجا قرآن لفظ جناح را به کار می برد و تعداد آنرا نیز بیان می کند و بنابراین بدیهی است که ملائکه دارای بال هستند، اما شبهه ای که بسیار مورد توجه است، این موضوع است که آیا منظور از بال در این آیات و روایات، همان بال مصطلح و همانند پرندگان است؟
ظاهرا چنین است چرا که جناح در لغت دلالت بر بال می کند و مجاز شمردن این آیات و روایات خواهان قرینه و دلیل است و بعد ذهنی ما از این موضوع دلیل بر مجاز شمردن آن نیست!
اما فارق از این مورد روایاتی موجود است که به صورت بسیار بسیار صریح بر این مورد دلالت دارد که نمونه ای از موارد چنین است:
أَصَبْتُ شَيْئاً عَلَى وَسَائِدَ كَانَتْ فِي مَنْزِلِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا مَا هَذَا جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ كَانَ يُشْبِهُ شَيْئاً يَكُونُ فِي الْحَشِيشِ كَثِيراً كَأَنَّهُ خَرَزَةٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام هَذَا مِمَّا يَسْقُطُ مِنْ أَجْنِحَةِ الْمَلَائِكَةِ ثُمَّ قَالَ يَا عَمَّارُ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَأْتِينَا وَ إِنَّهَا لَتَمُرُّ بِأَجْنِحَتِهَا عَلَى رُءُوسِ صِبْيَانِنَا يَا عَمَّارُ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتُزَاحِمُنَا عَلَى نَمَارِقِنَا.[6]
راوی می گوید: من چیزى را بر روى بالشهای منزل امام صادق(علیه السلام) یافتم. یکى از اصحاب پرسید: فدایت شوم! این چیست که شبیه چیزى بود که میان برگها فراوان پیدا میشود و مثل اینکه پر است . امام(علیه السلام) فرمود: این از چیزهایى است که از بالهای فرشتگان میریزد. سپس فرمود: ای عمار! فرشتگان پیش ما میآیند و بالهای خود را بر سر بچههاى ما میمالند. ای عمار! آنان در نزد بالش های ما جمع می شوند.
این روایت صریحا دلالت بر بال های ملائکه دارد.
بعد این موضوع برای ما انسان ها به دلیل عدم ارتباط ما با ایشان است و تفکر ما از ایشان اینچنین صورت گرفته است اما واقع چنین است که ایشان موجودات عجیب و غریبی نیستند و تأکید امام و عبارتی که می فرماید بر بالش های ما جمع می شوند(تکیه می زنند) و یا عبارتی که می فرماید بالهایشان را بر سر فرزندان ما می کشند، شاید بدین دلیل باشد که وجود ملائکه را برای راوی اثبات و قابل وقوع بشمارد.
جنسیت ملائکه چگونه است؟
آنچه در ذهن اکثر ما انسان موجود است و در تصاویر، فیلم ها و… مشاهده می کنیم، اینچنین است که ملائکه م<نث و زن هستند!
اما این تصویر، تصوری غلط، بی پایه و بی اساس است.
خداوند متعال در مقابل این نوع تصور قرار گرفته و در آیه 19 سوره زخرف می فرماید:
وَ جَعَلُواْ الْمَلَئكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَانِ إِنَثًا أَ شَهِدُواْ خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَدَتُهُمْ وَ يُسْأَلُون.[7]
آنها فرشتگان را كه بندگان خداوند رحمانند مؤنّث پنداشتند؛ آيا شاهد آفرينش آنها بوده اند؟! گواهى آنان نوشته مىشود و (از آن) بازخواست خواهند شد.
همچنین خداوند در سوره نحل، درباره اعراب جاهلی که بر این باور بوده اند که پسران برای انسان و دختران برای خداوند هستند و فرشتگان دختر خداوند هستند، اینچنین می فرماید:
وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَ لَهُم مَّا يَشْتَهُون.[8]
آنها(در عقیده خود) براى خداوند دختران قرار مىدهند؛ منزّه است(از اينكه فرزندى داشته باشد) ولى براى خودشان، آنچه را ميل دارند قائل مىشوند.
بنابراین این عقیده نیز باطل است و اصلا فرشتگان موجوداتی متفاوت با انسان هستند و مذکر و مؤنث برای ایشان معنایی ندارد.
آیا ملائکه به هر شکلی در می آیند؟
نکته ای در اینجا حائز اهمیت است و آن اینکه ملائکه اصولا موجودی هستند بال دار و دارای پر هایی برای پرواز؛ اما این نکته نیز قابل توجه است که اینچنین نبوده که هر زمانی که مثلا جبرئیل برای رساندن وحی به خانه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و یا اهل بیت(علیهم السلام) نازل می گردیده، به همراه بال و پر بوده است.
چرا که ملائکه همانند اجنه به هر شکلی می توانند در آیند و فقط به شکل اصلی خود نیستند و نمونه هایی از نصوص نیز موجود است که مثلا جبرائیل به شکل دحیه کلبی که فرد زیبا رویی بود[9] با این تفاوت که ملائکه به هر شکلی به جز سگ و خوک می توانند در آیند، اما اجنه به شکل سگ و خوک نیز می توانند درآیند و بنابراین مشخص شد که ملائکه تنها به شکل موجود بالدار حرکت نمی کنند.
برای این ادعا شواهد بسیاری در دسترس است. برای مثال مرحوم کلینی(رحمة الله علیه) در کتاب الکافی می نویسد:
إِنَّ أَبَا ذَرٍّ أَتَى رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَعَهُ جَبْرَئِيلُ علیه السلام فِي صُورَةِ دِحْيَةَ الْكَلْبِيِّ وَ قَدِ اسْتَخْلَاهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آۀه فَلَمَّا رَآهُمَا انْصَرَفَ عَنْهُمَا وَ لَمْ يَقْطَعْ كَلَامَهُمَا فَقَالَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام يَا مُحَمَّدُ هَذَا أَبُو ذَرٍّ قَدْ مَرَّ بِنَا وَ لَمْ يُسَلِّمْ عَلَيْنَا أَمَا لَوْ سَلَّمَ لَرَدَدْنَا عَلَيْهِ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ لَهُ دُعَاءً يَدْعُو بِهِ مَعْرُوفاً عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ فَسَلْهُ عَنْهُ إِذَا عَرَجْتُ إِلَى السَّمَاءِ فَلَمَّا ارْتَفَعَ جَبْرَئِيلُ جَاءَ أَبُو ذَرٍّ إِلَى النَّبِيِّ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا مَنَعَكَ يَا أَبَا ذَرٍّ أَنْ تَكُونَ سَلَّمْتَ عَلَيْنَا حِينَ مَرَرْتَ بِنَا فَقَالَ ظَنَنْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّ الَّذِي كَانَ مَعَكَ دِحْيَةُ الْكَلْبِيُّ قَدِ اسْتَخْلَيْتَهُ لِبَعْضِ شَأْنِكَ فَقَالَ ذَاكَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام يَا أَبَا ذَرٍّ وَ قَدْ قَالَ أَمَا لَوْ سَلَّمَ عَلَيْنَا لَرَدَدْنَا عَلَيْهِ فَلَمَّا عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ أَنَّهُ كَانَ جَبْرَئِيلَ علیه السلام دَخَلَهُ مِنَ النَّدَامَةِ حَيْثُ لَمْ يُسَلِّمْ عَلَيْهِ مَا شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا هَذَا الدُّعَاءُ الَّذِي تَدْعُو بِهِ فَقَدْ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ علیه السلام أَنَّ لَكَ دُعَاءً تَدْعُو بِهِ مَعْرُوفاً فِي السَّمَاءِ فَقَالَ نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْأَمْنَ وَ الْإِيمَانَ بِكَ وَ التَّصْدِيقَ بِنَبِيِّكَ وَ الْعَافِيَةَ مِنْ جَمِيعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّكْرَ عَلَى الْعَافِيَةِ وَ الْغِنَى عَنْ شِرَارِ النَّاسِ.[10]
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: أبا ذر خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمد و جبرئيل به صورت دحيه كلبى نزد آن حضرت بود و با او خلوت كرده بود و چون أبا ذر آنان را ديد، از نزد آنها برگشت و نخواست سخن آنها را قطع كند، جبرئيل گفت: يا محمد! اين أبو ذر بود كه به ما گذر كرد و به ما سلام نداد، اگر سلام داده بود پاسخش را می دادیم.
اى محمد! اين أبو ذر دعائى دارد که نزد آسمانیان معروف است، هنگامی که من به آسمان رفتم، درباره آن دعا از او بپرس، چون جبرئيل بالا رفت، أبو ذر نزد پيغمبر(صلی الله علیه و آله) آمد و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: اى ابو ذر! هنگامی از ما رد شدی چه چیزی تو را منصرف کرد که به ما سلام كنى؟ گفت: من گمان كردم آنكه نزد شما است دحيه كلبى است و با او درباره امرى خلوت كرده اید. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: او جبرئيل بود اى ابو ذر، و گفت: اگر به ما سلام كرده بود به او جواب مىداديم. هنگامی که أبو ذر فهمید كه او جبرئيل بوده بسيار پشيمان شد كه چرا سلام نكرده است.
رسول خدا (ص) به او فرمود: اين دعائى كه تو مىخوانى چيست؟ جبرئيل به من خبر داد كه تو دعائى مىخوانى كه نزد اهل آسمان معروف است، گفت: آرى يا رسول اللَّه، مىگويم: بار خدايا! از تو امنیت و ايمان به تو، اقرار به پيامبرت، سلامتی از همه بلاها، شكرگزارى بر سلامتی و بىنيازى از مردم بد را می خواهم.
بنابراین جبرئیل و تمام ملائکه ممکن است به اشکال مختلفی البته به جز سگ و خوک در آیند.
بزودی وظایف ملائکه و مطالب مرتبط را در بروزرسانی های بعدی این پست و یا در پست های جدید بیان خواهم نمود.
امیدوارم که این پست مفید بوده باشد. در انتهای همین صفحه، منتظر نقطه نظرات شما هستم.
موفق و پیروز باشید.
[1] قرآن کریم، سوره نساء، آیه36
[2] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 98
[3] علل الشرائع، ج1، ص4 و 5
[4] عيون أخبار الرضا، ج1، ص270
[5] قرآن کریم، سوره فاطر، آیه1
[6] بصائر الدرجات، ج1، ص91
[7] قرآن کریم، سوره زخرف، آیه19
[8] قرآن کریم، سوره نحل، آیه57
[9] الكافي، ج2، ص587
[10] الكافي، ج2، ص587