فانوس » دستهبندی نشده » چطور خوشرو باشیم؟ نشانه های خوشرویی
چطور خوشرو باشیم؟ نشانه های خوشرویی
- زمان مطالعه: 7 دقیقه
- آنچه می خوانید..
علائم و نشانه های خوشروئی چیست و از طرف دیگر انسان خوشرو چه شاخصه هایی را باید در خویشتن ایجاد نماید؟ بعد از شناخت مفهوم خوشرویی، لازم است برای شناخت بهتر، مصادیق عرفی و علائم وجودی آن برشمرده گردد:
لبخند زدن
لبخند، سادهترین و در عین حال مؤثرترین مصداق خوشرویی است. لبخند زدن به دیگران، نهتنها باعث ایجاد حس صمیمیت و نزدیکی میشود، بلکه نشاندهندهی احترام و محبت نیز هست.
لبخند، یکی از شاخص ترین اخلاقیات رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده و درباره ایشان نوشته اند:
«وَ كَانَ أَكْثَرَ النَّاسِ تَبَسُّماً مَا لَمْ يَنْزِلْ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ أَوْ لَمْ تَجْرِ عِظَةٌ وَ رُبَّمَا ضَحِكَ مِنْ غَيْرِ قَهْقَهَة.[1]»
حضرت رسول صلی الله علیه و آله همیشه لبخند بر لب داشت و چه بسا در گفتگو با افراد، اصحاب و مسلمانان، خنده نیز می نمود اما این نکته دارای اهمیت است که هرگز خنده حضرت به حد قهقهه نمی رسید.
سلام قبل از صحبت
سلام و سلامت با یکدیگر مترادف است و به معنای عافیت و صحت و سلامت از درد و آزار است.[2] بنابراین معنای تسلیم که اهل بیت علیهم السلام به آن امر نموده اند، که مراد السلام علیکم به تنهایی و یا به همراه ملحقات آن(و رحمة الله و رضوانه و…) است، درخواست سلامت صحت و رحمت از خداوند برای طرف مقابل است.
سلام نشان دهنده رابطه سالم با طرف مقابل است و آشکار می کند که فرد سلام دهنده کینه و بغضی در دل نسبت به هم صحبت ندارد؛ این موضوع در صحبت و پاسخ امام مجتبی علیه السلام خواهد آمد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بهترین اخلاق را سلام می داند و می فرماید:
«أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِخَيْرِ أَخْلَاقِ أَهْلِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِفْشَاءُ السَّلَامِ فِي الْعَالَمِ.[3]»
به شما خبر ندهم از بهترين اخلاق اهل دنيا و آخرت؟ عرضه داشتند: چرا يا رسول الله. فرمود: فاش كردن سلام در جهان.
ارتباط بین نیکان و شیعیان در روایات بسیار مورد تأکید بوده است و افشاء سلام، این ارتباط را سالم می نموده و برخورد های بین انسان ها را نیک می نماید. حضرت رسول صلی الله علیه و آله با هرکه ملاقات می نمود ابتدا خود شروع به سلام کردن می نمود.[4]
استفاده از کلام نیکو و خوش زبانی
از کلمات محبتآمیز و احترامآمیز استفاده شود. به جای لحن تند و عصبی، با لحنی آرام و ملایم صحبت شود. در خوشرویی باید از الفاظ و عبارات نیکو و پسندیده استفاده شود و از غیبت، تهمت و ناسزاگویی پرهیز گردد.
در بررسی حکایات برخورد اهل بیت علیهم السلام با مخالفان خود، این مهم به خوبی آشکار بوده و دیده می شود. در این موضوع به سه نمونه اکتفا می شود.
حکایت برخورد امام مجتبی علیه السلام، با مرد شامی هتاک نیز بسیار قابل تأمل است:
«أَنَّ شَامِيّاً رَآهُ رَاكِباً فَجَعَلَ يَلْعَنُهُ وَ الْحَسَنُ لَا يُرَدُّ فَلَمَّا فَرَغَ أَقْبَلَ الْحَسَنُ عَلَيْهِ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ وَ ضَحِكَ وَ قَالَ أَيُّهَا الشَّيْخُ أَظُنُّكَ غَرِيباً وَ لَعَلَّكَ شُبِّهْتَ فَلَوِ اسْتَعْتَبْتَنَا أَعْتَبْنَاكَ وَ لَوْ سَأَلْتَنَا أَعْطَيْنَاكَ وَ لَوْ اسْتَرْشَدْتَنَا أَرْشَدْنَاكَ وَ لَوْ اسْتَحْمَلْتَنَا حَمَّلْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ جَائِعاً أَشْبَعْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ عُرْيَاناً كَسَوْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحْتَاجاً أَغْنَيْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ طَرِيداً آوَيْنَاكَ وَ إِنْ كَانَ لَكَ حَاجَةٌ قَضَيْنَاهَا لَكَ فَلَوْ حَرَّكْتَ رَحْلَكَ إِلَيْنَا وَ كُنْتَ ضَيْفَنَا إِلَى وَقْتِ ارْتِحَالِكَ كَانَ أَعْوَدَ عَلَيْكَ لِأَنَّ لَنَا مَوْضِعاً رَحْباً وَ جَاهاً عَرِيضاً وَ مَالًا كَبِيراً فَلَمَّا سَمِعَ الرَّجُلُ كَلَامَهُ بَكَى ثُمَّ قَالَ أَشْهَدُ أَنَّكَ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالاتِهِ وَ كُنْتَ أَنْتَ وَ أَبُوكَ أَبْغَضَ خَلْقِ اللَّهِ إِلَيَّ وَ الْآنَ أَنْتَ أَحَبُّ خَلْقِ اللَّهِ إِلَيَّ وَ حَوَّلَ رَحْلَهُ إِلَيْهِ وَ كَانَ ضَيْفَهُ إِلَى أَنِ ارْتَحَلَ وَ صَارَ مُعْتَقِداً لِمَحَبَّتِهِمْ.[5]»
فردى از اهل شام امام را دید که سواره بود، آن شخص شروع به لعن امام نمود. ولى امام حسن جواب وى را رد نمىكرد. هنگامى كه آن مرد ساكت شد امام حسن رو به او کرد، به وى سلام كرد و خنديد و به او فرمود: پیرمرد! گمان ميكنم غريب باشى؛ شايد امر بر تو مشتبه شده باشد؟ اگر از ما رضايت بخواهى رضايت ميدهيم. اگر چيزى بخواهى به تو عطا خواهيم نمود، اگر از ما راهنمائى بخواهى تو را هدايت مينمائيم، اگر حاجتى داشته باشى روا ميكنيم، اگر گرسنه باشى تو را غذا ميدهيم، اگر برهنه باشى لباس بتو ميپوشانيم، اگر محتاج باشى تو را بىنياز خواهيم كرد، اگر رانده شده باشى تو را پناه ميدهيم، چنانچه احتياجى داشته باشى بداد تو ميرسيم، اگر اثاث مسافرت خود را بيارى و مهمان ما باشى تا موقعى كه بخواهى بروى براى تو بهتر است. زيرا ما مکانی وسيع و ثروت فراوانى داريم.موقعى كه آن مرد شامى اين سخنان را از امام حسن عليه السّلام شنيد گريان شد و گفت: شهادت ميدهم كه تو در روى زمين خليفه خدائى، خدا بهتر ميداند كه مقام رسالت را كجا قرار دهد، تو و پدرت نزد من دشمنترين خلق خدا بوديد، ولى اكنون تو نزد من محبوبترين خلق خدائى. آنگاه اثاث خود را برداشت و نزد امام حسن برد و مهمان آن بزرگوار بود تا آن موقعى كه حركت كرد و رفت و به دوستى اين خاندان اعتقادات یافت.
روش مقابله و مواجهه امام حسن علیه السلام با مرد شامی بسیار دقیق و زیباست؛ حضرت ابتدا سکوت می کند و منتظر اتمام سخن فرد می ماند و با این سکوت او را محترم می شمارد، سپس سلام می کند و با سلام می فهماند که من دشمن تو نیستم و با تو در صلح و آرامشم، سپس خنده ای می کند تا فرد آرام گردد، سپس با او همدلی می کند و مسافر بودن او را گوشزد می کند، بعد از آن راهی برای توجیه سخنش قرار می دهد و احتمال تشابه با فرد دیگر را به او تذکر می دهد، بعد از این امور تمام احتیاجات یک مسافر را نامبر می کند و اعلام آمادگی برای رفع احتیاجات او می کند و در انتها او را که فردی هتاک بود به آغوش خود دعوت می کند. رفتار اینچنینی امام، کیمیایی است در وجود او که کینه را تبدیل به طلای محبت و عشق و اعتقاد می کند.
حکایت سخنان بین پیامبر صلی الله علیه و آله، عائشه علیه ما علیه و قوم یهود بسیار زیبا است:
«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: دَخَلَ يَهُودِيٌّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَائِشَةُ عِنْدَهُ فَقَالَ السَّامُ عَلَيْكُمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَرَدَّ عَلَيْهِ كَمَا رَدَّ عَلَى صَاحِبِهِ ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَرَدَّ رَسُولُ اللَّهِ كَمَا رَدَّ عَلَى صَاحِبَيْهِ فَغَضِبَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ عَلَيْكُمُ السَّامُ وَ الْغَضَبُ وَ اللَّعْنَةُ يَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ يَا إِخْوَةَ الْقِرَدَةِ وَ الْخَنَازِيرِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ يَا عَائِشَةُ إِنَّ الْفُحْشَ لَوْ كَانَ مُمَثَّلًا لَكَانَ مِثَالَ سَوْءٍ إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْءٍ قَطُّ إِلَّا زَانَهُ وَ لَمْ يُرْفَعْ عَنْهُ قَطُّ إِلَّا شَانَهُ قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا سَمِعْتَ إِلَى قَوْلِهِمْ السَّامُ عَلَيْكُمْ فَقَالَ بَلَى أَ مَا سَمِعْتِ مَا رَدَدْتُ عَلَيْهِمْ قُلْتُ عَلَيْكُمْ فَإِذَا سَلَّمَ عَلَيْكُمْ مُسْلِمٌ فَقُولُوا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ وَ إِذَا سَلَّمَ عَلَيْكُمْ كَافِرٌ فَقُولُوا عَلَيْكَ.[6]»
امام باقر عليه السلام فرمود: مردى يهودى وارد شد بر رسول خدا و عايشه هم در حضور آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله بود و گفت السام علیکم (يعنى مرگ بر شما)، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در پاسخ فرمود: عليكم (يعنى بر شما) سپس ديگرى (از يهود) آمد و مانند همان گفت و رسول خدا نيز مانند رفيقش به او پاسخ داد، پس سومى وارد شد و مانند آن گفت و رسول خدا همان طور كه به دو نفر رفقايش جواب داده بود جواب او را گفت، پس عايشه خشمگين شد و گفت: سام و خشم و لعنت بر شما باد اى گروه يهود و اى برادران ميمونها و خوكها، پس رسول خدا به عايشه فرمود: ای عايشه اگر فحش بصورتى مجسم ميشد هر آينه بد صورتى داشت، نرمش و مدارا بر هيچ چيز نهاده نشده جز اينكه آن چيز را آراسته است، و از هيچ چيز برداشته نشده جز اينكه آن را زشت ساخته عرض كرد: اى رسول خدا آيا نشنيدى كه اينها گفتند: السام عليكم؟ فرمود: چرا، مگر تو نشنيدى آنچه من پاسخشان را دادم و گفتم: عليكم؟ پس هر گاه مسلمانى بشما سلام كرد باو بگوئيد: سلام عليكم و هر گاه كافرى بر شما سلام كرد در پاسخش بگوئيد: عليك.
برخورد امام باقر علیه السلام با فرد مسیحی هتاک اینچنین است:
«قَالَ لَهُ نَصْرَانِيٌّ أَنْتَ بَقَرٌ قَالَ أَنَا بَاقِرٌ قَالَ أَنْتَ ابْنُ الطَّبَّاخَةِ قَالَ ذَاكَ حِرْفَتُهَا قَالَ أَنْتَ ابْنُ السَّوْدَاءِ الزِّنْجِيَّةُ الْبَذِيَّةُ قَالَ إِنْ كُنْتَ صَدَقْتَ غَفَرَ اللَّهُ لَهَا وَ إِنْ كُنْتَ كَذَبْتَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ قَالَ فَأَسْلَمَ النَّصْرَانِيُّ.[7]»
فردی مسیحی به حضرت گفت: تو بقر هستی! امام علیه السلام فرمود: من باقر هستم. عرضه داشت: تو فرزند زن آشپز هستی. فرمود: این، کار او بوده است. عرضه داشت: تو فرزند زن سیاه پوست حبشی بدکاره هستی! امام فرمود: اگر راست می گویی، خدا مادر من را بیامرزد، و اگر دروغ می گویی، خدا تو را بیامرزد. [در این هنگام] مرد مسیحی مسلمان شد.
انجام حرکات مثبت
علاوه بر زبان و کلمات، از حرکات بدنی مثبت مانند تکان دادن سر، خم شدن به جلو و دست دادن و… نیز نباید غافل شد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«إِذَا الْتَقَيْتُمْ فَتَلَاقَوْا بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصَافُحِ وَ إِذَا تَفَرَّقْتُمْ فَتَفَرَّقُوا بِالاسْتِغْفَارِ.[8]»
هنگامی که با هم رو به رو شدید، با سلام و دست دادن ملاقات کنید، و هنگامی که جدا شدید، با آمرزش خواهی(برای یکدیگر) از هم جدا شوید.
دست دادن، نگاه کردن به چهره و تأیید سخنان با حرکاتِ همچون سر، در خوش برخوردی تأثیر مهمی دارد. قطعه های روایی و تاریخی بسیاری در رابطه این موضوع همچون دست دادن، چه در نوع امر اهل بیت علیهم السلام بر این موضوع و چه رفتار ایشان ثبت و ضبط شده است.
[1] مناقب آل ابی طالب، ج1، ص146
[2] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج5، ص187
[3] بحارالأنوار، ج73، ص12
[4] يَبْدَأُ مَنْ لَقِيَهُ بِالسَّلَام. (مناقب آل ابی طالب، ج1، ص147)
[5] مناقب آل ابی طالب، ج4، ص19
[6] الکافی، ج2، ص648
[7] مناقب آل ابی طالب، ج4، ص207
[8] الکافی، ج2، ص181
- آذر 28, 1403
- برچسب ندارد