شرح حدیث مباهته «به اهل شک و بدعت، دشنام دهید و افترا ببندید»

سند حدیث

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏لی الله علیه و آله

متن حدیث

إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِي فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ وَ الْوَقِيعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ‏ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِي الْآخِرَةِ.

ترجمه حدیث

هرگاه پس از من اهل شک و بدعت را دیدید، بیزاری خود از ایشان را ابراز کنید و زیاد از ایشان جدا شوید، و درباره ایشان سخن بگویید(بدیشان را بگویید)، و در نبودشان[نیز] بدیشان را بگویید، و ایشان را[با دلایل محکم] حیرت زده کنید که به فساد در اسلام طمع نکنند و مردم از اینان دوری کنند و از بدعت هایشان فرا نگیرند؛ [اگر اینچنین کردید] خداوند به خاطر عملتان حسنه می نویسد و درجات شما در آخرت را بالا می برد.

نکات و توضیحات

اهل الریب:

ریب در لغت به معنای شک و تهمت آمده است[1]. اصل شک مذموم نبوده و نیک است چرا که باعث رشد و تعالی انسان می گردد. اما برخی اوقات شک باعث گمراهی انسان است چرا که با دلیلی مشکوک چیزی را نسبت و کسی را متهم می سازد اعتقاد و باور انسان را از بین می برد.

مقصود از اهل شک در این روایت را به دوصورت میتوان در نظر گرفت، وجه اول کسانی هستند که خود اهل شک و شبهه هستند و بالتبع دیگران نیز با ایشان دچار شک می شوند و گمراه می گردند؛ وجه دوم کسانی هستند که هدفشان ایجاد شک و شبهه در دیگران بوده و شک و شبهه را ابزاری برای گمراهی افراد استفاده می کنند. وجه دیگری نیز در معنای اهل ریب گفته شده که مقصود کسانی همچون مخالفین هستند که پایه و اساس دینشان بر شک و اوهام بنا شده است.

آنان که در دینشان شک و شبهه بسیار داشته باشند، در نتیجه نسبت به اوامر و نواهی دین متساهلانه عمل خواهند نمود و پایبندی کمی نسبت به اعتقادات خود خواهند داشت.

البدع:

بدع در لغت به معنای جدید و آنچه پیش از این نبوده است می باشد[2]. در اصطلاح دینی نیز بدعت به معنای امر و نهی و حلال و حرامی است که از زبان غیر پیامبر و اهل بیت علیهم السلام آمده و نص و روایتی بر آن نبوده و عمومات روایات نیز شامل آن نگردد. نمونه آن تشریعاتی است که توسط منحرفان بعد پیامبر صلی الله علیه و آله در دین ایجاد شده و نصوص عام و خاص شامل آن نمی شود.

سب:

سب در لغت به معنای دشنام دادن است[3]. ظاهر روایت فوق جواز دشنام دادن به اهل بدعت را اثبات می نماید. در رابطه مفهوم این عبارت علما دو وجه را مطرح نموده اند، وجه اول آن است که مقصود همان نهی از منکر بوده و باید آنچه به ایشان گفته می شود حق باشد و کذب نباشد و وجه دوم آن است که مقصود دشنام داد به صورت مطلق است و تفاوتی ندارد که آنچه مرتکب شده اند نسبت داده شود یا دروغ و افترا باشد که از ظاهر روایت برداشت می شود.

در قرآن دو بار از واژه سب استفاده شده و مؤمنین را از سب به بتهای مشرکین نهی نموده است[4]. در نهج البلاغه هم امیرالمؤمنین علیه السلام از سب یکی از خوارج که به حضرت توهین کرده بود، نهی نمود و دستور به عفو داد[5] و در جنگ صفین نیز خطاب به برخی افرادی که شامیان را سب می نمودند فرمود که من خوش نداریم شما دشنام دهید[6]؛ مرحوم فیض کاشانی نیز نقل می نماید که در جنگ بدر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مسلمانان را از سب به مشرکان مقتول نهی نمود[7].

در کتاب ایمان و کفر کافی نیز بابی به نام السباب مفتوح شده که در روایات آن شاهدی بر جواز سب اهل کفر یافت نمی شود و چه بسا حداقل کراهت سب ایشان از عمومات آن برداشت شود.

در رابطه معنای سب در روایت شاید بتوان گفت مقصود لعن یا دشنامی باشد که حقیقتا ایشان مرتکب شده باشند و تهمت نباشد.

اصل واژه سب در لغت به معنای قطع کردن می باشد[8] و چه بسا در اینجا نیز به معنای اصلی و لغوی خود به کار رفته و بدین معنا باشد که اینگونه افراد را از خود دور نموده و رابطه خود با ایشان را قطع نمایید تا کفر ایشان به شما سرایت نکند.

القول فیهم:

بطلان، حقیقت و شرارت اهل بدعت باید بر همگان آشکار باشد تا دیگران به سوی ایشان میلی پیدا نکند و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به همین مهم دستور میدهد که دلایل بطلان و حقیقت این افراد را فریاد کنید تا ضلالتشان بر همگان آشکار باشد.

الوقیعه:

وقیعه نیز به معنای غیبت و بدگوئی در غیبت شخص غیبت شونده است. اهل بدعت و کفر براساس روایات حرمت نداشته و بنابراین غیبت ایشان جایز است[9] و در غیاب ایشان نیز باید بدگوئی و دلالیل بطلانشان بیان شود.

باهتوهم:

اصل واژه بهت به معنای تعجب و حیرت و سرگردانی است[10] و بهتان به معنای دروغ و تهمت نیز به کار می رود که علت کاربرد آن اینچنین است که فرد متهم بعد از شنیدن آن متعجب و حیران می گردد. در آیه فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ نیز به همین معنای حیرت آمده است.

مقصود از روایت نیز چنین است که اهل بدعت را حیرت زده و متعجب نمایید و این تعجب به واسطه استدلالات و براهین و روشنگری هایی است که ایشان را رسوا می سازد.

بنابراین این برداشت از روایت که افترا بستن به فساق و اهل بدعت و کفار جایز و چه بسا لازم است، برداشتی بی پایه است.

کیلا یطمعوا فی الفساد:

اگر بنابر دستور پیامبر صلی الله علیه و آله عمل شده و بطلان و کفر ایشان اثبات شده و باعث تعجبشان گردد، هدف روایت که متوقف ساختن چنین جریانات و کندن دندان طمع انحراف در دین است، محقق خواهد شد.


[1] لسان العرب، ج1، ص442

[2]گ لسان العرب، ج8، ص6

[3] لسان العرب، ج1، ص455

[4] سوره انعام، آیه 108: وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‌ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ

[5] نهج البلاغه، حکمت420: إنّما هُو سَبٌّ بسَبٍّ أو عَفوٌ عن ذَنبٍ

[6] نهج البلاغه، خطبه206: إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ

[7] المحجة البیضاء، ج5، ص215: ا تَسُبُّوا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُ لَا يَخْلُصُ إِلَيْهِمْ شَيْ‌ءٌ مِمَّا تَقُولُونَ

[8] لسان العرب، ج1، ص455

[9] امالی شیخ صدوق، ص39: ِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا جَاهَرَ الْفَاسِقُ بِفِسْقِهِ فَلَا حُرْمَةَ لَهُ وَ لَا غِيبَةَ

[10] معجم مقاییس اللغة، ج1، ص307

گفتگو

دیدگاهتان را بنویسید

با این کار از حساب خود خارج خواهید شد!

خطا: ویژه کاربران!

این قابلیت ویژه کاربران فانوس می باشد. برای استفاده، از طریق دکمه زیر در فانوس ثبت نام یا وارد شود. پس از آن استفاده از این قابلیت ممکن خواهد شد.