فانوس » باور ها و اعتقادات » چرا عصمت برای نبی و امام واجب است؟ – دلایل عصمت
چرا عصمت برای نبی و امام واجب است؟ – دلایل عصمت
- زمان مطالعه: 4 دقیقه
- آنچه می خوانید..
سلام علیکم،
یکی دیگر از شبهات و مباحثی که در علم کلام مطرح میگردد، بحث عصمت امام و اینکه امام چرا باید معصوم باشد؟
طرح شبهه
چرا امام و یا نبی باید معصوم باشد و از گناه به دور باشد؟ درحالیکه هدف از امام هدایت مردم است و این هدف را کسی که گناه چندانی دارد نیز میتواند اجرا کند.
و یا بهعبارتدیگر، دلیل شیعیان برای شرط بودن عصمت برای امام چیست؟
پاسخ به شبهه
شیعه برای امام شرطوشروط نمیگذارد و تنها راه تعیین امام را نص میداند و بر این معتقد است که خداوند هر کس را که بخواهد میتواند امام یا رسول خود قرار بدهد. برخلاف اهل تسنن که برای جانشین شرطوشروط و راه و روش قرار میدهند.
اما اینکه شیعه میگوید یکی از شروط امام عصمت است، منظور از شرط ویژگی است؛ و به این معناست که هر کس را که خداوند بهعنوان امام یا پیامبر تعیین کند به دلایل عقلی یقیناً عصمت و ویژگیهایی ازاینقبیل را دارا خواهد بود؛ بنابراین شیعه شرطی برای تعیین امام و یا پیامبر نمیگذارد.
اما چرا امام حتماً دارای عصمت است؟
این سؤال را میتوان از دو راه عقلی و نقلی پاسخ داد:
دلایل عقلی
و اما دلیل اینکه امام چه نیازی به عصمت دارد، این است که درصورتیکه امام دارای عصمت نباشد، هدف خداوند از تعیین امام برطرف نخواهد گشت.
برای مثال درصورتیکه امام عصمت را دارا نباشد مردم از او پیروی نمیکنند و به دلیل اینکه ممکن است امام به خطا رفته باشد (چون معصوم نیست) از اوامر وی تبعیت لازم را نمیکنند.
و دوم اینکه خداوند با هدف هدایت مردم امام را برگزیده است؛ حال درصورتیکه امام خود هدایت همهجانبه را دارا نباشد، نمیتواند دیگران را هدایت کند. برای مثال فرض کنید که انسان که آب ندارد بخواهد به دیگران آب بدهد، و این غیرممکن است؛ بنابراین امام درصورتیکه معصوم نباشد، در مواردی که گناه میکند قابلیت هدایت مردم را نخواهد داشت.
و سوم اینکه ائمه حجت خداوند بر روی زمین هستند. حجت به معنای دلیل و حجت خداوند بر روی زمین به این معناست که ائمه دلیلی برای هدایت ما هستند و درصورتیکه انسان هدایت را نپذیرفت، خداوند در روز قیامت، ائمه را دلیلی برای مؤاخذه انسان بدکار قرار میدهد. حال درصورتیکه ارتکاب سهو و خطا برای امام ممکن باشد، بازخواست و احتجاج خداوند باطل خواهد بود چرا که ممکن است امام خطایی کرده باشد و انسان به آن عمل ننموده باشد.
دلایل نقلی
اما فارغ از دلایل عقلی، ما نصوصی بر طهارت و عصمت اهلبیت (علیهالسلام) نیز در دسترس داریم.
نصوص دال بر عصمت اهلبیت (علیهمالسلام) بهصورت کلی به دو بخش تقسیم میشوند: نصوصی که بهصورت مستقیم دلالت بر پاکی ایشان مینماید و نصوصی که لازمه عصمت ایشان است.
خداوند متعال در آیه تطهیر میفرماید:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا. [1]
خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه شما را از شما اهلبیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
علاوه بر شیعیان که این آیه را درباره رسول خدا (صلیالله علیه و آله) میدانند، اهل تسنن نیز این آیه را مربوط به اهلبیت (علیهمالسلام) دانستهاند. [2] [3] [4]
رجس نیز در اینجا هرگونه ناپاکی را شامل میشود چرا که مطلق است و حداقل و بهاصطلاح قدر متیقن آن گناه و طهارت باطنی است و بنابراین آیه، اهلبیت (علیهم اسلام) پاک و معصوماند.
اما بعضی از نصوص دیگر، لازمه عصمت است. برای مثال سخنی که پیامبر (صلیالله علیه و آله) در غدیر خم ایراد نمود و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را جانشین خود و مولای مردم قرارداد. [5] [6] [7] این سخن پیامبر (صلیالله علیه و آله) بدین معناست که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) معصوم است، چرا که پیامبر کسی غیر از معصوم را ولی مردم قرار نمیدهد.
و یا هنگامیکه پیامبر (صلیالله علیه و آله) میفرماید من دو چیز را در بین شما بهجای میگذارم که هیچگاه با این دو گمراه نمیشوید و از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر به من ملحق شوند [8] [9] [10]؛ نشانه عصمت اهلبیت (علیهمالسلام) است چرا که اولاً اینکه پیامبر (صلیالله علیه و آله) میفرماید هیچگاه گمراه نمیشوید با عدم عصمت ایشان سازگاری ندارد و ثانیاً ایشان میفرماید که اهلبیت (علیهمالسلام) از قرآن جدا نمیشوند و اهلبیت در صورت لغزش یقیناً از قرآن جدا میشوند و این نشانه عصمت ایشان است.
و همچنین دیگر آیات و روایاتی به امر به طاعت از اهلبیت (علیهمالسلام) میکند نیز بر عصمت دلالت دارد چرا که هیچگاه امر به طاعت از غیر معصوم نمیشود.
امیدوارم که پاسخ خود را گرفته و این پست برای شما مفید بوده باشد، در انتهای همین صفحه منتظر نظرات شما هستم.
موفق و پیروز باشید.
[1] قرآن کریم، سوره احزاب، آیه33
[2] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج2، ص18 تا 139
[3] التفسير الكبير، ج25، ص168
[4] تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج5، ص460
[5] مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج30، ص430
[6] سنن النسائي، ج5، ص45
[7] الكافي، ج1، ص287
[8] الكافي، ج1، ص294
[9] مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج35، ص456
[10] صحيح مسلم، ج4، ص1874
- تیر 19, 1403
- برچسب ندارد