شرح حدیث «ثواب عابدی که عقلش ناقص است»

سند حدیث

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْن‏ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:

متن حدیث

فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِينِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ كَيْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِي فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَى قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ فِي جَزِيرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ كَثِيرَةِ الشَّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وَ إِنَّ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَرَّ بِهِ فَقَالَ يَا رَبِّ أَرِنِي ثَوَابَ عَبْدِكَ هَذَا فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالَى ذَلِكَ فَاسْتَقَلَّهُ الْمَلَكُ فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنِ اصْحَبْهُ فَأَتَاهُ الْمَلَكُ فِي صُورَةِ إِنْسِيٍّ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِي مَكَانُكَ(مَقَامُکَ) وَ عِبَادَتُكَ فِي هَذَا الْمَكَانِ فَأَتَيْتُكَ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَكَ فَكَانَ مَعَهُ يَوْمَهُ ذَلِكَ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لَهُ الْمَلَكُ إِنَّ مَكَانَكَ لَنَزِهٌ وَ مَا يَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ إِنَّ لِمَكَانِنَا هَذَا عَيْباً فَقَالَ لَهُ وَ مَا هُوَ قَالَ لَيْسَ لِرَبِّنَا بَهِيمَةٌ فَلَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَيْنَاهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّ هَذَا الْحَشِيشَ يَضِيعُ فَقَالَ لَهُ ذَلِكَ الْمَلَكُ وَ مَا لِرَبِّكَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا كَانَ يَضِيعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِيشِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى الْمَلَكِ إِنَّمَا أُثِيبُهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِهِ.

ترجمه حدیث

[راوی می گوید به امام عرض کردم:] فلانی در بندگی و دینداری و فضیلت چنین و چنان است! امام فرمود: عقلش چطور است؟ گفتم: نمی دانم. امام فرمود: قطعا خداوند به اندازه عقل انسان پاداش می دهد. مردی در بنی اسرائیل بود که در جزیره ای از جزائر دریا که سبز و خرم و پر آب و درخت بود، خداوند را عبادت می کرد و ملکی از ملائک از آنجا عبور می کرد و به خدا عرضه داشت: پروردگارا! پاداش این بنده ات را به من نشان بده. خداوند آن را به او نشان داد و آن ملک آن پاداش را کم شمرد، پس خداوند به او وحی کرد که با او همراه شو و آن ملک به شکل انسانی به نزد آن عابد رفت. عابد به او گفت: کیستی؟ ملک گفت: من مرد عابدی هستم و مکان(یا جایگاه) و عبادت تو در این مکان به من رسید پس به نزد تو آمده ام تا با تو خدا را عبادت کنم پس آن روز با او بود و هنگامی که صبح شد ملک به او گفت: مکان خوبی داری و فقط برای عبادت خوب است! عابد گفت: اینجا یک عیبی دارد. ملک گفت: چه عیبی؟ عابد گفت: خدای ما چهارپائی ندارد، اگر خری می داشت آن را در اینجا می چراندیمش که این علف ها از بین می رود! ملک گفت: پروردگارت که خر ندارد! عابد گفت: از خری می داشت اینچنین علف ها تباه نمی شد! پس خداوند به ملک وحی نمود: فقط او را به اندازه عقلش پاداش می دهم.

نکات و توضیحات

أن الثواب علی قدر العقل:

در اینجا نیز شبهه جبر پیش می آید که در حدیث قبل بیان شد.

ظاهرة الماء:

یعنی آنقدر آب داشت که نیاز به دلو و کشیدن از چاه نداشت و ظاهر و آشکار بود.

علی قدر عقله:

دلیل کمی عقل این عابد این است که به خداوند اشکال کرده و مخلوق خداوند را معیوب می دانسته است و این موجب ناقص دانستن خداوند است.

گفتگو

با این کار از حساب خود خارج خواهید شد!

خطا: ویژه کاربران!

این قابلیت ویژه کاربران فانوس می باشد. برای استفاده، از طریق دکمه زیر در فانوس ثبت نام یا وارد شود. پس از آن استفاده از این قابلیت ممکن خواهد شد.