جلسه 1
بررسی نظریه عدالت صحابه
2 دقیقه
ابوطالب خانی
توضیحات
مقدمه
یکی از مباحثی که محققان و متکلمان شیعه و سنی، از ابتدا تابهحال بر سر آن مجادله کردهاند، نظریه عدالة صحابه است.
دین اسلام، منحصر به زمان حیات و زندگانی پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) نیست و دین اسلام تاقیامقیامت باید تبیین شده و از آن پیروی کرد. بنابراین در صورت نبود و شهادت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله)، باید معارف اسلام به نسلهای آینده انتقال یابد و افرادی که باید این معارف را انتقال دهند، صحابه پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) میباشند، و آیا تمامی اصحاب پیامبر (صلیالله علیه و آله) عادل هستند؟؟
و از جهت دیگر نیز آیا اینکه اصحاب پیامبر (صلیالله علیه و آله)، پس از شهادت ایشان، جسد ایشان را رها کرده و جانشین تعیین شده توسط ایشان را رها کرده و به تعیین جانشین پرداختند، صحیح بوده است و با عدالت ایشان منافات نداشته است؟؟
همانطور که خواهد آمد، تنها اهل تسنن به این نظریه پایبند هستند و ما شیعیان بر آن اعتقادی نداریم. اهل تسنن نیز بدین دلیل بر این نظریه معتقدند که مذهبشان بر پایه نظریه عدالة صحابه است چرا که خلفای ایشان به واسطه تعیین صحابه به خلافت رسیده اند و به همین خاطر چاره ای ندارند تا عدالت صحابه را به اثبات برسانند.
اما نظریه عدالت صحابه چیست؟
قائلین به این نظریه بر این اعتقادند که اصحاب پیامبر (صلیالله علیه و آله) منزهاند و گناهی نداشته و تمامی آنها به بهشت وارد میشوند.
ابن حجر عسقلانی که یکی از علمای بزرگ اهل تسنن است میگوید:
یجب الإعتقاد بنزاهتهم لأنه قد ثبت أن الجمیع من أهل الجنة و أنه لا یدخل احد منهم النار.[1]
اعتقاد به پاکی اصحاب پیامبر واجب است چرا که ثابت شده است که تمامی آنها از بهشتیان بوده و هیچکدامشان به جهنم وارد نمیشوند.
آمدی نیز میگوید:
إتّفق الجمهور علی عدالة الصحابة.[2]
اکثریت علما، بر عدالت صحابه اتفاقنظر دارند.
یعنی اهل تسنن بر این باورند که تمامی صحابه پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) گناهی نداشته، و پاک و پاکیزهاند و همانطور که بیان شد، بر این باورند که چون گناهی ندارند، پس تعیین خلافت آنان نیز صحیح است.
تا اینجا به معنای نظریه عدالة صحابة پی بردیم. در پست و جلسه بعدی، به معنای لفظ عدالت و صحابه، و همچنین اقوال علما در این رابطه و تأثیر این نظریه خواهیم پرداخت. در پست بعدی منتظر شما هستم.
[1] جعفر سبحانی تبریزی، الإنصاف في مسائل دام فیها الخلاف، ج 3، ص 562، به نقل از الإصابة.
[2] همان، ج 3، 528، به نقل از الأحکام.